نمایش «آی تک»؛ برگرفته از فرهنگ ملی و بومی اردبیل
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۳۶۹۳۸
حسن دادشکر و عادل بزدوده پیشکسوتان تئاتر کودک و نوجوان، نمایش «آیتک» را اثری مثبت دانستند که به فرهنگ ملی و بومی استان اردبیل میپردازد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نمایش «آی تک» با حضور فرهاد فلاح معاون فرهنگی کانون، حسن دادشکر و عادل بزدوده اجرای خود را آغاز کرد.
نمایش عروسکی «آیتک» به کارگردانی فاطمه برمال از تولیدات کانون استان اردبیل است و داستان شهریاری به نام آیتک را روایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن دادشکر کارگردان و پیشکسوت تئاتر کودکان و نوجوانان در مراسم آغاز نمایش «آیتک» بیان کرد: بدون اغراق میتوانم بگویم مربیان هنری کانون همگی از میان عاشقان این کار انتخاب شدهاند. کانون یعنی مربیانش، در واقع کانون بدون این مربیها کانون نمیشد و نمیماند. خوشبختانه بعد از انقلاب با دورههایی که مربیان گذراندند علاقهی ذاتیشان نیز دو برابر شد و با شوق به این حرفه میپردازند.
وی در ادامه با اشاره بر اهمیت نمایشهای استانی اذعان کرد: زمانی که من شاغل بودم یکی از آرزوهایم این بود روزی برسد که اجراهای منتخبی از مراکز سراسر ایران داشته باشیم و آنها را به عنوان یک الگو به مخاطبانمان در سطح کشور ارائه دهیم و زمانی که سرپرست مرکز تئاتر کانون بودم این اولین طرحام بود و تا مرحلهی اجرا نیز پیش رفت ولی به دلایلی انجام نشد.
دادشکر در تحلیل نمایش «آیتک» اظهار کرد: من اجرای گروه تئاتر کانون استان اردبیل را قبلا در جشنوارهی همدان دیده بودم و پیشنهادهایی هم دادم در کل بسیار کار خلاقانه و در تراز کانون است و از نظر طراحی صحنه، طراحی عروسک و اندیشهی اجرا بسیار کار درخشانی است. البته اشکالاتی هم وجود دارد که به نوع اجرا برمیگردد که آنها را هم میشود با همفکری و گفتوگو رفع کرد و نمایش را به نقطهی بینقص و فرهنگساز رساند. یکی از نقاط مثبت این گروهها پرداختن به فرهنگ ملی و بومی و استفاده از مواد و عناصر محلی آن استانی است که در افزایش فرهنگ عمومی کشور بسیار موثر است.
نمایش «آی تک» در سالن گلستان واقع در بوستان لاله هر روز ساعت ۱۸ در حال اجراست.
حسن دادشکر در ادامه افزود: با تکیه بر ۳۸ سال تجربهای که در کانون دارم عرض میکنم که کار هنری در کانون بسیار خوب جواب میدهد، این بسیاری که عرض کردم به این معنی نیست که کودکان و نوجوانان پس از تماشا قصد میکنند هنرمند تئاتر و بازیگر شوند بلکه در عرصههایی مثل ایجاد ارتباط، انتقال فرهنگ درست و توانایی تشخیص کار فاخر از ضعیف و… بر کودکان و نوجوانان اثر میگذارد.
دادشکر با تاکید بر اهمیت کانون بیان کرد: من شبی که یک گروه آلمانی را به تماشای نمایش «آیا پدربزرگ کت و شلوار پوشیده» دعوت کرده بودیم در مرکز قلب تهران در سیسییو بودم. یک اثر فلسفی با محوریت «مرگ» برای کودکان بود. من آن شب برای حضور در نمایش برگهی مرگ خودم را امضا کردم و گفتم مسئول هر اتفاقی که بیافتد هستم و آنژیوکت را کندم و به دیدن نمایش آمدم و آن شب حالم خوب شد. اگر با این شور و اشتیاق دربارهی نمایش حرف میزنم به این دلیل است که زندگیام را به خاطر بچههای خوب ایران در این راه گذاشتهام. آرزویم این است که کانون همچنان مثل یک ستاره بدرخشد و مسئولیتاش را به خوبی انجام دهد.
عادل بزدوده نویسنده، کارگردان و عروسکساز دیگر سخنران این مراسم بیان کرد: اتفاقی که امروز شاهد آن بودیم یک کار بسیار خوب، تمیز و پرانرژی بود که یک قالب بسیار دوستداشتنی نیز داشت. در این مواقع باید ببینیم چگونه میتوانیم از چنین کارهایی حمایت کنیم. برای یافتن پاسخ این سوال باید کانون با ارگانهای بزرگتر همفکری کند تا برای آدمهایی که عمرشان را در کتابخانهها با بچهها میگذارند امکان دیده شدن بیشتر فراهم آورد.
وی ادامه داد: چیزی که ما امروز تماشا کردیم بین قصه و نمایش بود. مخاطب ما در اینجا کودک، نوجوان و خانواده است و باید بررسی کنیم چگونه میتوانیم کاری را بسازیم که برای تمام اینها لذتبخش باشد.
عادل بزدوده بر اهمیت کانون اشاره کرد و گفت: زمانی که من و حسن دادشکر از طرف کانون به بوسنی هرزگوین رفته بودم پیرزنی آمد و گفت من این مرغک کانون را میشناسم و میدانم موسسهی بسیار بزرگی است. در واقع بضاعت کانون بسیار بالاست و اصلیترین آن کتابخانهها و مربیان فرهنگی، هنری و ادبی هستند. این دو اساس کانون هستند و امثال ما به آنها متصل هستیم.
وی در ادامه تکمیل کرد: اگر خانوادهها میخواهند فرزندانشان آیندهی درخشانی داشته باشند در گام اول بچهها را عضو کتابخانه کنند. در سراسر ایران کانون جایی است که بچهها را درست تربیت میکند و آنها را برای در خدمت جامعه بودن ترغیب میکند.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: حسن دادشکر نمایش آی تک عادل بزدوده حسن دادشکر بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۶۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بومیسازی نظریههای جامعهشناسی از مباحث چالشزا و مهم در قلمرو رشته علوم انسانی، بهویژه جامعه شناسی است.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم.
* تعریف زمینه در نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر یکی از نکاتی که باعث میشود نظریهها در پژوهش شکل حادتری به خود بگیرد آن نامشخص بودن و ابهام بر سر تعریف و مصداق زمینه است. آیا منظور از زمینه همان جامعه و فرهنگ بومی ایران است یا نظریههای جامعهشناختی غربی؟ اگر جامعە بومی زمینه محسوب میشود، نظریههای جامعهشناسی برای کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند.
زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکنداین استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ اگر نظریهها و تبیینهای تئوریک جامعهشناختی زمینه در نظر گرفته شوند، افکار، ایدهها و اندیشههای فلسفی و ادبی، خارج از زمینه خواهند بود؛ بنابراین زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکند. اما به نظر میرسد اگر زمینه همان جامعه و فرهنگ ایران در نظر گرفته شود بیشتر کافی به مقصود باشد و در اینجا نیز تقریباً همین تلقی، در نظر گرفته شده است.
* کاربست غیرانتقادی نظریههای جامعهشناسی غربی
این پژوهشگر توضیح میدهد که در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشود.
به نظر وی میرسد که تبیینهای حاصل آمده از نظریۀ جامعهشناسان مشهور غربی مثلا دورکیم، وبر، مارکس، زیمل، پارسونز، هابرماس، فوکو، گیدنز و... تفاوتهای ناشی از تاریخ، فرهنگ، طبیعت، سیاست و اقتصاد متفاوت دو نوع جامعه را لحاظ میکند و یا اساساً تفاوت دو نوع جامعه آنقدر حائز اهمیت یا تعیین کننده نیستند و در شیوه پوزیتیویستی و علمی پژوهش، تفاوتهای کیفی دو نوع جامعه محلی از اعراب ندارند و ازاینرو نظریههای جامعهشناسی مدرن، مسائل گوناگون جامعۀ ایران را به طور دقیق و معتبر توضیح میدهند و جای نگرانی ندارد.
در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشودنبوی ادامه میدهد که با عینک نظریههای غربی؛ مسائل جامعۀ ما دیده نمیشوند، بلکه مسائلی که خاص جامعۀ غربی است و نظریهپرداز برای همان مسأله اقدام به برساخت نظریه کرده، مطابق با نظریههای مدرن، دیده میشوند. به نظر میرسد حجم مسائل کشف و صید نشده، بسیار بسیار فراوانتر باشند، مسائلی که خاص جامعۀ ایران هستند و نظریههای غربی، امکان دست یافتن به آنها را برای پژوهشگران بومی فراهم نمیسازند.
*تفاوت جامعه ایرانی با جوامع غربی
نبوی در این مقاله مینویسد: نهتنها با دیدگاه هرمنوتیکی، بلکه با دیدگاه پوزیتیویستی نیز قابل اثبات است که جامعۀ ایرانی با جوامع غربی تفاوتهای ژرف و بارزی دارد و جغرافیا و طبیعت متفاوت در ایران، سبب شکلگیری تاریخی متفاوت، اقوامی متفاوت، دین و فرهنگی متفاوت، توزیع قدرت و توزیع ثروتی متفاوت، احساساتی متفاوت، عقلانیتی متفاوت، فلسفه و علم و هنری متفاوت، و ازاینرو باعث کنشهای فردی و جمعی متفاوتی در جامعۀ ایران شده است.
این پژوهش بیان میکند که نظریۀ جامعهشناسی بهعنوان ابزاری علمی که در جامعهای متفاوت با ایران پدید آمده و شکل گرفته و در واقع توسط نظریهپرداز با امکانات محدود علمی بهویژه معلومات محدود درباره جامعۀ ایران برساخته شده است، توانایی کمی را دارد که این همه تفاوتهای عمیق را در نظریۀ خود لحاظ کند.
به زعم این پژوهشگر لازم است که در عین قدرشناسی از قابلیتها و تواناییهای نظریههای مدرن جامعهشناختی، با نگاهی انتقادی به کاستیهای آنها در ارتباط با مسائل خاص جامعۀ ایران، توجه نمود و همانند برخی جامعهشناسان که دست به بازسازی مارکسیسم یا دیگر نظریهها زدند، به بازسازی یا برساخت نظریه با هدف کاربست برای مسائل بومی پرداخت.
* پارادایم مسلّط در اجتماعات علمی
نبوی در ادامه این پژوهش توضیح میدهد که آن چه در جامعە علمی و پژوهشی ایران روی میدهد بیشتر از آن که دست یافتن به تبیین جدیدتری باشد، گنجاندن رویدادها و امر واقعهها در قالبهای ازپیش طراحی شده مفاهیم و نظریههای رسمیت یافتە غربی است. غافل از آن که رویدادها و واقعیتهای جامعە ایرانی احتمالا تبیین دیگری را اقتضاء میکند و پژوهشگر و جامعهشناس به نقد و بازاندیشی مفاهیم موجود و نظریۀ موجود اقدام نمیکند.
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که کوهن تحت عنوان پارادایم مسلّط توضیح میدهد، در اجتماعات علمی جوامع غربی هم صدق میکند؛ بنابراین، لازم میآید که پژوهشگران و جامعهشناسان و بهویژه صاحبنظران و نظریهشناسان و روشنفکران، بخشی از تلاشهای فکری خود را معطوف به نقد مفاهیم و نظریههای رایج و بازآفرینی نظریههای بدیع برای تبیینهای کارآمدتر مسائل بومی نمایند.
* شکلگیری جنبشهای اجتماعی
دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود دارند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهدبه زعم نبوی جامعۀ ایران در طول تاریخ، از پیش از اسلام تاکنون، همواره جامعهای دینی بوده است. شاید به دلیل ایالتی بودن سلسلههای پادشاهی و سلطۀ فرهنگ ایلاتی توزیع انحصاری قدرت وجود داشته و توزیع انحصاری قدرت به نوبۀ خود، سبب شکلگیری جنبشهایی برای رفع ظلم و ستم میشده است.
این پژوهشگر مینویسد دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود داشتند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهد و این مرامها، چه درصورت موفقیت جنبشها و چه درصورت شکست، گاهی رفته رفته مبدل به باور و عقیده دینی و معنوی میگردید.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ مطابق با همین سازوکار، در طول تاریخ فِرَق متعددی در جامعۀ ایران و به مقیاس وسیعتر در جوامع اسلامی شکل گرفتهاند. جامعۀ ایران با چنین سابقۀ نیرومند در شکلدادن به انواع فرق و مذاهب، بعید است با دانش و علم جدید، چنین برخوردی نداشته باشد. غرض اینکه فرهنگ ایرانی با چنان ماهیتی، ممکن است نظریههای علمی جدید را مبدل به مذهب یا شبهمذهب کند.
نبوی بیان میکند که مارکسیسم در دوره پهلوی بهطور ملموس چنین سرنوشتی پیدا کرده بود و اکنون به نظر میرسد وفاداری و تعهد به دیگر نظریههای جامعهشناختی، گرچه کمی خفیفتر، اما چنین سرنوشتی را یافته باشد. مطابق با همین رویه، بهجز مواردی معدود، هیچ اقدام مؤثری برای نقد و بازاندیشی نظریههای غیربومی و نظریهسازی بومی عملا صورت نمیگیرد.
این پژوهشگر اینگونه جمعبندی میکند که طی دهههای اخیر معدود کسانی اقدام به برساخت یا بازسازی نظریهها و تبیینهای بومی اقدام کردهاند. در نهایت به طور کلی جامعۀ ایران، نَه به دلایل ایدئولوژیک، بلکه بنا به دلایل مطلقاً علمی به برساختن تبیینهای بومی از مسائل خود احتیاج مبرم دارد.
انتهای پیام/